سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

برای دانلود به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.

 

 

دانی زچه رو دیده ما میگرید
در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
عیسی بفلک از این عزا میگرید
شد کشته بمحراب عبادت حیدر
هر دیده بحال مرتضی می گرید
بـا گفتن "قد قتل" ز جبریل امین
در خلد برین خیر نساء میگرید

*‌ * * * * * * * * * * *
به شهر کوفه در محراب طاعت
علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر
بخون شد غوطه ور ساقی کوثر

*‌ * * * * * * * * * * *
در برج ولامهر جهان تاب علی(ع) است
در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز
مظلوم ترین شهید محراب علی(ع) است

*‌ * * * * * * * * * * *
با آنکه امید همه هستی تو علی(ع)
بر عرش خدا قائمه هستی تو علی(ع)
آنقدر غریبی که خدا می داند
مظلوم تر از فاطمه(س) هستی تو علی(ع)

*‌ * * * * * * * * * * *
امشب این دل یاد مولا می کند
لیله القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را

*‌ * * * * * * * * * * *
امشب سر مهربان نخلی خم شد
در کیسه نان به جای خرما غم شد
در خانه ی دور بیوه ای شیون کرد
همبازی کودک یتیمی گم شد


*‌ * * * * * * * * * * *
ای کاش علی شویم و عالی باشیم
هم سفره کاسه سفالی باشیم
چون سکه به دست کودکی برق زنیم
نان آور سفره های خالی باشی

*‌ * * * * * * * * * * *
خورشید چراغکی ز رخساره علی ست
مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست
هرکس که فرستد به محمد(ص) صلوات
همسایه دیوار به دیوار علی ست
شهادت مولا علی را تسلیت عرض می کنم

*‌ * * * * * * * * * * *
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید

*‌ * * * * * * * * * * *
به جز از علی (ع) که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا

*‌ * * * * * * * * * * *
امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریه‏اش را ندیده بود. پدری دل‏سوز که با آه همه کودکان یتیم، شریک بود و غصه‏های همه را بر جان خود هموار می‏کرد، ولی کسی از غربت او و دردهای دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت.


*‌ * * * * * * * * * * *
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را
به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را
به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم
که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را
همه اهل بیت عصمت زسرا برون دویدند
ابتا و واعلیا بنمود پر فضا را

*‌ * * * * * * * * * * *
طبیبا وامکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را
ببند آنگونه زخمم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد هست‏شاهد
که من گفتم اذان آخرم را
وداع زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را

*‌ * * * * * * * * * * *
امام علی(ع)، بی کرانه‏ترین شکوه خلقت است که تا ابد، تلألؤ نورش روشنایی بخش هستی است.
*‌ * * * * * * * * * * *
دعا بدون علی قابل اجابت نیست
که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی(ع)
بزن تو دست توسل به دامن مولا
که در جامعه را بهترین دواست علی(ع)
 


 

*‌ * * * * * * * * * * *
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند
بردند به دیوان عمل سنجیدند
بیش ازهمگان گناه مابود ولی
ما را به محبت علی(ع)بخشیدند.

*‌ * * * * * * * * * * *
ز مردم دل بکن یاد خدا کن
خدا را وقت تنهایی صدا کن
در آن حالت که اشکت می چکد گرم
غنیمت دان و ما را هم دعا کن

*‌ * * * * * * * * * * *

چون تیغ ستم فرق على را بشکافت
خورشیدسراسیمه زمشرق بشتافت
خوناب شفق ز چشم خون پالا ریخت
چون کاسه چشمِ چشم حق پرخون یافت
*‌ * * * * * * * * * * *
دروازه شهر علم بستند امشب
نظم دو جهان ز هم گسستند امشب
بر سر نزنى چرا که با تیغ ستم
فرق سر مرتضى شکستند امشب
*‌ * * * * * * * * * * *
در مسجد کوفه شیر مست افتاده
در پیش خدا، خداپرست افتاده
غلطیده به خون خود على در محراب
ارکان وجود را شکست افتاده
*‌ * * * * * * * * * * *
از چیست بُوَد مسجد کوفه خاموش
آواز على دگر نیاید بر گوش
از ضربت تیغ زهرآگین مولا
افتاده به محراب عبادت مدهوش
*‌ * * * * * * * * * * *
امامى گشت شهره عالم عبادتش
دلجویى از ستمزدگان بود عادتش
در کعبه شد تولد و در سجده شد شهید
نازم به آن ولادت و بر آن شهادتش


 

*‌ * * * * * * * * * * *
باید ز قلب ظلمت شب کسب نور کرد
وز کسب نور دیده خفاش کور کرد
از بهر درک قدرت پروردگار خویش
باید کتاب وصف على را مرور کرد
*‌ * * * * * * * * * * *
در ظلمت شب نور جلى را کشتند
سرچشمه فیض ازلى را کشتند
جبریل امین گفت به آواز جلى
از فرط عدالتش على را کشتند
*‌ * * * * * * * * * * *
پیچید به کوفه این خبر در رمضان
شد شام غم على سحر در رمضان
هنگام سجود شد دوتا فرق على
یعنى که دونیمه شد قمر در رمضان
*‌ * * * * * * * * * * *
ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او
آنچه اندوخته از خون جگر کرد على
گرچه در هر نفسى بود على را معراج
غوطه در خون زد و معراج دگر کرد على



کلمات کلیدی :
پیامک
نوشته شده توسط حمید جباری در 91/5/18 و ساعت 9:55 عصر | نظر
آخرین مطالب ارسال شده
دلنوشته های قاصدک
فرزانگان امیدوار
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
ஜ کــــــــلبه ← اف1 ஜ
****شهرستان بجنورد****
میراب نوشت

.: شهر عشق :.
$$دوست$$
عکس های عاشقانه
ستاره سهیل
عطر یاس
حرف های تنهایی
برادران شهید هاشمی
هیئت
پرسپولیس
جـــــام غـــــزل
tanasob andam
ای دریغااااااااا
☀❤ یوزر و پسورد نود 32, پسورد نود 32, یوزرنیم و پسو
...*تنهابهارم...*
Cyberom UTM
فیلسوف
نوجوونی از خودتون
دکتر علی حاجی ستوده
جزتو